میم مثل مادر...
میم مثل مهربانی میم مثل محبت میم مثل مهتاب میم مثل مریم میم مثل مادر...... واقعا سخته آدم بخواهد این واژه ی بزرگ را در چند سطر معنا کند...واژه ای که با تمام محبت هایش چشمداشتی جز خوشی فرزندانش ندارد...واژه ای که من بارها دل او را شکاندم اما هیچگاه اخم به چهره نیاورد مادر صدای سکوت لحظه های شکستن...درخود گم شدن...مادر عاشقانه ی زندگی من... کسی که این روزها عجیب او را درک میکنم مادرم عاشقانه دوستت دارم و چقدر خوشحالم که تو هستی تا من فریاد بلند دوستت دارم را به دامانت هدیه کنم...دستانم خالیست اما دلی دارم به بلندای مهربانیت عاشق...عاشق پینه های دستان تو...عاشق بوی میخک جامه های گلدار تو...عاشق چادر نماز پر از عط...
نویسنده :
✍ مری
20:53