احوالات بيست ماهگي
سلام جوجوي من قندعسلم ... امروز باتمام خستگيم از سروكله زدن باهات تا خوابيدي اومدم تندتند پست بيست ماهگيتو بزارمو برم اين روزا ماشالا داري شيطون و شيطون تر ميشي فك نكنم سقف خاصي براي شيطنتات بشه متصور شد!ديگه برا خودت معروف شدي كه چقد شيطون بلايي! البته اين عكسه خيلي ژست يه پسر موقر و آروم گرفتيااا بيست ماهگي مبارك پسرك نازدانه من *بيست وهشت فروردين عروسي عمو رسول بود و تو اولاش خيلييييييي خيلييييييي خوب بودي اما روزهاي بعدش هي ميچسبيدي به من! و ره آورده اين جشن حرفه اي شدنت تو رقص بود الان ديگه برا خودت با يه ژست خاصي ميري رو انگشتا پاتو و د بيا قر ميدي و فيلمبردار عروسي هم چندتا صحنه بامزه ازت شكار ك...