آرام جانم✿  بــهـــــــــداد ✿ آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
زندگیم نیکدادزندگیم نیکداد، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

ღ رخ به رخ خورشید ღ

خدایاشکرت بخاطر عزیزانم

طعم خوب افتخار

مبارک باشه قندعسلم🌹🌸🌼🌻🌹🌸🌼🌻 البته اینو از وبلاگ ترانه ها شرکت دادیم و بازم مث پارسال مقام آوردیو هرچند سوم اما خب بازهم منتخب داوران شد عکسمون😘😘😘😘 یه تشکر ویژه از بابایی هم که همیشه من و گل پسری رو حمایت میکنه در همه حال😘😘😘 عکستم که بزودی در مجله کودک سالم چاپ میشه و صدتومن وجه نقه جایزه این مسابقمون بود🙌🙌🙌🙌    آرام جانم بهداد تا این لحظه دو سال و چهار ماه و سیزده روز سن دارد ...
22 دی 1394

قبل و بعد از دوسالگی

سلام دلبندکم، پسر کاکل زری مامان الان که میخام برات بنویسم واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم از بس وبلاگتو گردوخاک گرفته،اما سعی میکنم هرچی به ذهنم رسید برات بنویسم... تقریبا از فروردین من دیگه نتونستم یه پست خوب بذارم... ایشالا تو این پست کارها و چیزایی که بلدیو مینویسمو تو پست بعدی عکساتو میزارم که زیادم شلوغ پلوغ نشه... روز هشتم تیرماه درست یه روز قبل بیست و دو ماهگی مجبورشدم از شیربگیرمت و خداروشکر خیلی راحت کنار اومدی و بجز دوتا شب که بیدار شدی برا آب دیگه اذیتی نکردی بعدش که تقریبا بیشتر تابستونو بابا رفت تهران بخاطر دوره هاش، و منو شما روزهای تنهایی بدی رو پشت سر گذاشتیم و تو اون روزعا من وقتی میدیدم حتی تو نون خریدن هم د...
13 آبان 1394

شهریوری که به دلتنگی گذشت...

روزها بود روی تخت آبیش کم حرف شده بود...دیگر زیاد احساس سرما نمیکرد تا زیر پتویش گرم شود... غریب بود...و آماده رفتن و در واپسین غروب دلتنگ هفت شهریور برای همیشه رفت... رفت و تو بی تفاوت به رفتنش هنوزهم عکسش را نشانم می دهی و ننه صدایش میزنی! دلتنگ شده ایم...دلتنگ شده ام برای تمام کودکی هایم که با او دفن شد... با تمام لحظه شماریم برای 9 شهریور 1394 و بادبادک رنگی هایی که به انتخاب خودت برای تولدت خریدیم ... اما من 9 شهریور 94 درست در دومین سالگرد همان ساعتی که تو آمدی مادربزرگ مهربان و محجوبم را برای همیشه به خاک سپردم! این تطبیق امان از دلم برده است.خیال دلبستن به دنیایی که با نفسی می آید و با نفسی می رود چه معنی می تواند داشت...
12 شهريور 1394

احوالات بيست ماهگي

سلام جوجوي من قندعسلم ... امروز باتمام خستگيم از سروكله زدن باهات تا خوابيدي اومدم تندتند پست بيست ماهگيتو بزارمو برم اين روزا ماشالا داري شيطون و شيطون تر ميشي فك نكنم سقف خاصي براي شيطنتات بشه متصور شد!ديگه برا خودت معروف شدي كه چقد شيطون بلايي! البته اين عكسه خيلي ژست يه پسر موقر و آروم گرفتيااا بيست ماهگي مبارك پسرك نازدانه من   *بيست وهشت فروردين عروسي عمو رسول بود و تو اولاش خيلييييييي خيلييييييي خوب بودي اما روزهاي بعدش هي ميچسبيدي به من! و ره آورده اين جشن حرفه اي شدنت تو رقص بود  الان ديگه برا خودت با يه ژست خاصي ميري رو انگشتا پاتو و د بيا قر ميدي و فيلمبردار عروسي هم چندتا صحنه بامزه ازت شكار ك...
22 ارديبهشت 1394

پسرک نوزده ماهه

سلام بعد کلی تنبلی بالاخره امشب وقت شد وبتو آپ کنم.... سرمون خیلی شلوغه تنها دلیلشم شیطنتای شماست این دومین بهاری بود که تو پیشمون بودی نه فروردین نوزده ماهگیت تموم شد نوزده ماهگی مبارک دلبندم از شیطنتا و کارات بگم تا شاخ دربیاری بالاخره پروژه عظیم از پوشک گیرون با موفقیت به پایان رسید و پسرک من عملا در 18 ماه و نیمی با پوشک خداحافظی کرد و کلا تو خونه بازه و جیششو با اشاره به شلوارش و گفتن کلمه " جی " اعلام میکنه و دیگه مسیرای نزدیک و پارک که یکی دوساعتی بیرون باشیم پوشک نمیشی و البته تو پارک بخصوص خودتو میگیری و به محض اینکه برمیگردیم و من کلیدو تو در میچرخونم میگی : جی ! حتی تو عروسی مهدی پسرخاله من هم ...
22 فروردين 1394

تولدت مبارک....

امشب تولد همسری هستش ... ولی پدر پسری هر دو خوابن!!! دلم گرفت از این سوت و کوری! چقده برنامه داشتم براش ...سوپرایز... کادوی تولد ... شمع های روی راه پله. .. یه جشن باشکوه سه نفره !!!! اما یه اتفاقاتی همه چیو به هم ریخت ساده می نویسم مانند سادگی اولین دیدارمان،تولدت مبارک همسر عزیزم ایشالا خونواده کوچیکمون همیشه با غرور مردانه ات سبز و مانا باشه   .: آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 1 سال و 5 ماه و 13 روز سن دارد :. در دومین سالی که بهداد باهامون همسفر شده برات بهترین هارو آرزو دارم مهربانم     ...
22 بهمن 1393

" حسین " کوشولو ....

بالاخره نینی خاله فهیمه 5 روز زودتر از موعد سزارین غافلگیرمون کرد و بهداد رسما با مقام ته تغاری نوه ها خداحافظی کرد به دنیا خوش اومدی خاله جون...ایشالا که شاهد اوج و بالندگی و عاقبت بخیریت باشیم ماشاالله فراموش نشه دوستان بهداد اولینبار بود یه نینی یه روزه میدید و اولاش فک کرد عروسکه اما وقتی دستاشو تکون داد کلی ذوق کرد و " نُ نَ " گویان می خواست به صورتش دست بزنه! من هم اولین قطره های شیر رو نثار خواهرزاده جانمان کردیمو افتخار خواندن اذان و اقامه در گوشهایش هم نصیب ما شد اینم آخرین مدل ابراز علاقه بهداد به آقای بابایش... ما هم کشک این وسط .: آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 1 سال و 5 ماه و 6...
15 بهمن 1393

بهداد 17 ماهه ی نینی وبلاگی

17 ماهگی مبارک قند عسلمممممم 17 ماهگیت مصادف شده با میلاد امام یازدهم امام حسن عسگری (ع) ایشالا که همیشه درپناه جگرگوشه امام حسن عسگری زندگی کنی و همیشه مورد لطفشون قرار بگیری کادوی نینی وبلاگ هم یک روز قبل از 17 ماهگرد تولدت رسید مبارکت باشه نفســـــــــــــم (البته کلی بهت رو انداختم تا این عکسارو ازت گرفتم جدیدن از دوربین فرار میکنی و سعی میکنی جوری وایسی تا صورتت معلوم نباشه ) چقده دلم هوای نینی بودناتو کرده ... یادش بخیر کوچولوی دندون خرگوشی من برای دیدن عکسای گل پسر در آتلیه مامان بفرمایید ادامه مطلب»»»»»»» زیاد حرفه ای نشده ولی خب بدم نشده...
9 بهمن 1393

بـــهــــــــــــــــداد من اول شد

بهداد اول شد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امروز میلاد پیام آور خوبی ها حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع) بود و ما یه عیدی بزرگ گرفتیم تبریک به گل پسر نازم ایشالا تو تمام مراحل زندگیت اول باشی   امروز یعنی 26 دیماه 1393 درحالی که بهداد 1سال 4 ماه و 17 روز داشت با بابا روی کاغذ مثلا نوشتن اسم بهداد رو تمرین میکردن که پسرک  برای اولین بار اسم خودشو گفت : " بِ    داد  " ( تعداد نفرات شرکت کننده در جشنواره 122 نفره) اون جام پایین معرفی وب هم اولین افتخار و نشان نینی وبلاگی ماست که همیشه گوشه وبمون خواهد بود اینم جایزه ای که به شما تعلق گرفته : ن...
19 دی 1393