آرام جانم✿  بــهـــــــــداد ✿ آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگیم نیکدادزندگیم نیکداد، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

ღ رخ به رخ خورشید ღ

خدایاشکرت بخاطر عزیزانم

یازده ماهگی

سلام بهونه قشنگ زندگیم...بهداد شیرین و دوست داشتنی من! مامانی این روزا ماشالا خیلی وروجک شدی یه جا بند نمیشی...الانم که من اینجام شما تو یه خواب ناز بعدظهری هستی... این روزا به سرعت برق و باد میگذره و ما داریم به به اون روز قشنگ و خوب تولدت نزدیک میشیم...راستش ممکنه برا تولد امسالت بنا به دلایلی برنامه ای نداشته باشیم!حالا هرچی خدا بخاد اگه هم یه شرایطی جور بشه یه تولد ناز برات میگیرم... این روزها بهدادم داری کم کم 4 دست و پا رفتن رو به دست فراموشی میسپری...به تنهایی سرپا وایمیسی و چند قدمی میری... از کفش بدت میاد به شدت و چن وقت پیش که رفتیم آتلیه و چن تا عکس یادگاری باهم گرفتیم به زور کفشارو پات کردیم و هی نق زدی هم...عاشق ...
14 مرداد 1393

سرخجه :((((

سلام گل مامان الهی مامانت بمیره که علت بیقراریای شبونه پسرخوش اخلاقشو دیرفهمید بعد اون همه بیقراری از دیروز یه دونه های قرمزی رو پوستت ظاهر شد...صبرکردم گفتم شاید گرمی یا حساسیته! دیشب باز بیقراری کردی چندبار... صبح دیدم دونه ها بیشتر شده بخصوص رو پاهات و شکمت و درطول شب هی چنگ انداختی که بخارونیشون بابا رفت شهرستان!و تو صبح اصلن نمیتونستی مث همیشه روپاهای کوشولوت وایسی و کف پاهات اذیتت می کردو گریه می کردی منم مجبور شدم امروز صبح تنهایی ببرمت بیمارستان...اونجا دکتر تا دیدت گفت "سرخجه" یه کم با دستیارش با پشت گوشت ور رفتنو تایید کرد سرخجه گرفتی!و گفت چون همه دونه ها ریخته بیرون خودبخود خوب میشی و اگه تا پس فردا خوب نشدی باز...
21 تير 1393

تولدم مبارک

"هرسال که می گذرد نمیدانم یک سال به عمرم اضافه می گردد یا یک سال از آن کم می شود" گاندی و همیشه آلارم تلفن همراه من در 15 تیرماه هرسال اینگونه به صدا در می آید: کجای دنیا ایستاده ای مریم؟؟؟! اهل شعار دادن نیستم!به هیچوجه... اما امیدوارم تقارن تولدم با روزهای بابرکت و پر از مغفرت ماه رمضان نوید بخش روزهای خوب و نیک برای دنیا و آخرتم در اولین سال مادرانه ام باشد. آمین این هم از تقارن نینی وبلاگی سن من و پسرک بازیگوشم که این روزها حسابی مرا از کت و کول انداخته است! .: آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 10 ماه و 6 روز سن دارد :. .: مامان مری ، 27 سالگیت مبارک :. التماس دعای فراوان از همه دوستان دارم ...
15 تير 1393

قَــدِ انگشتای نازت!

سلام جیگمیلی مامان پسرک شیطون بلا ماشالا که دیگه اصلا نمیزاری بیام وبتو آپ کنم یَـــک،دُوو،سِــهه،چاهای،پهنج،شَــهش،ههف،ههَش،نُی، دِیـــــه !!!!!!!! * ماهگیت مبارک نفس نفس قلبم تو الان قد انگشتای دستای کوشمولو و نازت سن داری یعنی ده ماه! آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 10 ماه و 2 روز سن دارد :. هرچند تبریکم با تاخیر بود * مدل شمردن من با بهداد وقتی ورزشش میدم ...
11 تير 1393

♡ مادرانه ♡ 2

هو هو هو...صدای همیشگی کولر...چه باد خنکی میوزد در جای جای خانه ما...و چقدر این روزهای تابستانی آلبالو گونه اند..."شیرین و آبدار و خنک"من این سوی خانه گردی گیری می کنم و پسرکی بازیگوش آن سوی خانه گردپاشی!نقطه به نقطه ی خانه مزین به نقش زیبای انگشتانش گشته است...آینه ها...میزها...تلوزیون...و من چقدر کیف میکنم از این همه نقش!از این همه حوصله پسرک برای به هم ریختن هرچیز مرتب! چقدر این روزها خانه به هم ریخته کیف می دهد...چقدر کیف می دهد یک آن کنترل تی وی زیر کابینت ها پیدا شود،چقدر کیف می دهد یک هفته تمام دوربین تلفن همراهم خراب شود آن هم به دلیل مورد علاقه بودن لثه های پسرک،چقدر کیف می دهد تمام جزوه های بابا را دریک چشم برهم زدن...
1 تير 1393

اندر حکایات 4 چنگولی شدن!

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت روزچهارشنبه سه نفری زدیم بیرون به مقصد دورود و چند روزی رو مهمون عمو محمد بودیم که خیلی خیلییییییی خوش گذشت از عمو محمد ممنونیم بابت همه چیز...واقعا عالی بود هم هوا هم گردشهای ما... این عکسا برای دره اسپر هستش بقیه جاهایی که رفتیم بیشتر شبا بود که بخاطر خوب نبودن کیفیت عکساشون نذاشتمشون... و تو هم همش درحال 4 دستو پارفتن کلی براخودت کیف کردی...دوس داشتی هش تو ماسه ها بشینی وبازی کنی! یعنی کلافه شدیم مامان از بس مواظب بودیم سنگ و شن کنار رودخونه رو نوش جان نکنی! این شکلی هم دعوا میکردی نمیزاشتم بری! همش دوس داشتی تو آب بشینی!اما چون سرد بود نذاشتیم جاتون را...
28 خرداد 1393