آرام جانم✿  بــهـــــــــداد ✿ آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
زندگیم نیکدادزندگیم نیکداد، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ღ رخ به رخ خورشید ღ

خدایاشکرت بخاطر عزیزانم

یازده ماهگی

1393/5/14 17:22
نویسنده : ✍ مری
519 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهونه قشنگ زندگیم...بهداد شیرین و دوست داشتنی من!

مامانی این روزا ماشالا خیلی وروجک شدی یه جا بند نمیشی...الانم که من اینجام شما تو یه خواب ناز بعدظهری هستی...

این روزا به سرعت برق و باد میگذره و ما داریم به به اون روز قشنگ و خوب تولدت نزدیک میشیم...راستش ممکنه برا تولد امسالت بنا به دلایلی برنامه ای نداشته باشیم!حالا هرچی خدا بخاد اگه هم یه شرایطی جور بشه یه تولد ناز برات میگیرم...

این روزها بهدادم داری کم کم 4 دست و پا رفتن رو به دست فراموشی میسپری...به تنهایی سرپا وایمیسی و چند قدمی میری... از کفش بدت میاد به شدت و چن وقت پیش که رفتیم آتلیه و چن تا عکس یادگاری باهم گرفتیم به زور کفشارو پات کردیم و هی نق زدی هم...عاشق همه میوه ها هستی تا یه موز دستم میبینی میخای خودتو هرچی سریعتر به من برسونی...برنامه های تلوزیون هم دوس داری و جدیدن خوشت میاد همش روشن باشه و یا اینکه من از سیستم کامپیوتر برات آهنگ بذارم... سرپاشیر میخوری! وکلا دوس داری سرپا باشی و بهت غذا بدمخنده... تا صدای آیفون میاد فوری میدویی سمت در هال و منتظری ما  در رو برات جلو جلو باز کنیم تا بری به استقبال مهمونبوسوقتی دایی حسن میاد خونمون تا صدای بوق ماشینشو از توکوچه میشنوی مشغول هرکاری باشه تندی میپری پشت درهال و جیغ و داد راه میندازی....علاقه خاصی بهش داری!!!! با تلفن که حرف میزنم میایی گوش میدی و گاهی هم خودشیرینی میکنی برا پشت خطی های من! عاشق عدسی هم هستی...برعکس همه نوه ها بابامو بیشتر از مامانم دوس داری و به همین دلیل بابام هم علاقه خاصی به تو دارههههههه و همش میگه دست دستو میشناسه!!!خندونکخندهمیگم نای نای خودتو تکون میدی و من واقعا نمیدونم اینو کی یاد گرفتی چون تو خونه ما از این خبرا نیست کهگیجحتی بابا هم برات سوت میزنه خودتو هی تکون تکون میدیبغلاما تا میگم بهداد بشین پاشو تند تند بالا پایین میپریییییییییییمحبت

عاشق حموم و آب بازی هستی بخصوص وقتی با مامان باشیزیبا وقتی خوابت میاد منتظر نمیشی که من بیام لالات کنم یهو میبینم هیچ صدایی نیست وقتی میبینم خودت رفتی یه گوشه یه بالشت پیدا کردی و لالاخواب الـــــــــــــــــــــــــــــــــــهی ...گاهی هم میری رو سینه بابا و خوابت میگیره...بغل  بابام هم دوس داری بخوابی بخصوص وقتی برات ترانه و لالایی های محلی میخونهبغلاز بس نذاشتم بیایی توو آشپزخونه و اونجارو کلا با یه پشتی و صندلی بستیم که میریم هرجا شما فقط تشریف میبری تو آشپزخونهخسته با بابا خعلییییییییییییی رفیقی بخصوص وقتی تو خیابونیم دوس داری بخل اون باشی نه منتعجببستنی خوردنتم واسه خودش یه داستانه خخخخخخ... کلا بچه  حریصی نیستی و خیلیییییییییی خوشحالم که نسبت به چیزایی که مال خودته حسود نیستی و دست و دلبازیمحبت عاشق توپ هات هستی و هولشون میدی و هی دنبالشون میری برا خودتبوسعمو محمد هروقت میاد کلی باهات توپ بازی میکنه و توهم واسه خودت هییییییییییی عشق میکنیچشمکیه ژست جدید هم میشینی رو زانوهات! عکسای آتلیه رو هم گرفتیم زیاد راضی نبودم ولی!!!! شاید چن تاشو گذاشتم اینجا بعدن خیلی چیزا هست اما خب فعلا همینا یادمه!!!!!راستی از دندونم فعلا هیچ خبری نیسسوالهیس

یازده ماهگیت هم مبارککککککککککککک با تاخیرچشمک

آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 11 ماه و 5 روز سن دارد :.

ادامه دارد...

پسندها (5)

نظرات (6)

مامان پری
15 مرداد 93 13:41
یازده ماهگیت مبارک عزیز من ایشاالله هزار ساله بشی کم کم داری به تولد یکسالگیت میرسی
✍ مری
پاسخ
ممنونممممممممممم عزیزم آره کم کم داریم نزدیک میشیم
مامان پری
15 مرداد 93 13:42
شیطون بودنش از عکس هاش هم معلومه مری جون
✍ مری
پاسخ
غزاله
15 مرداد 93 14:25
عزیزم چه زود گذشت این ی سال چشم به هم زدنی... چقدرم بلاست این اقا کوچولو.مامان مریم زودی عکسارو بزار ببینیمش....
✍ مری
پاسخ
وای نه نگو زود گذشت هر لحظه دلم برا دیروزش تنگ میشه
مامان پری
16 مرداد 93 13:00
11ماهگیت مبارک قند عسل ایشاالله هزار ساله بشی
✍ مری
پاسخ
میسی خاهله پرییییییییییی
مریم.خلوت مادرانه
24 مرداد 93 20:44
سلام گلم.خوبی؟بهداد خوشگله چطوره؟ماشالا عکساش خیلی خوشگل بودن گاهى آنکه سراغى از تو نمیگیرد دلتنگ توست، و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود، همیشه آنکه تو او را نمى بینى نامهربان نیست، فقط میان مشغله ها گم شده!!
✍ مری
پاسخ
مرسی مریمی مبارکا باشه خانوووووووووم دورادور جویای احوالت هستیم
مامان زری
9 شهریور 93 3:05
آخی ماشالله .بوس .عزیز دلم کوچولوی من
✍ مری
پاسخ