چشم هایت
چشم هایت از آن من است... وقتی به بلندای قَدَم مرا غرق در مهربانی می کنی!
8 ماهگی ات مبارک بهدادم... انشاالله سالهای سال عمر با برکت داشته باشی باشی دلبندم
پسرم از هر فرصتی جهت خوردن شست دستش استفاده میکند و از نظرش کلا پستونک رد هست
اگه هم شست دست نشه شست پا
آرام دل نشینم چه زیباست وقتی که کم کمک داری پسربچه ای شیطان و بازیگوش می شوی و من می میرم برای آنجا که تو دیگر به اقتضای سنت مکانیک ماشین پلاستیکی می شوی!
در بلندترین نقطه هم که قرار بگیری دل از مهر مادر نمی کنی بهدادم
و مدام از من آغوش طلب می کنی!
وچه شاه پسری می شوی وقتی به جد تذکر می دهم که آرام باشی تا عکس بگیرم تماما آقا
تمام احساسم فدای این عکس
آقای دکتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
و دیگر مستقل مستقل می نشیند گل پسر
من راز اینکارت را آخر کشف میکنم!
و این هم مدل خوابی است دیگر
بعــــــــــــــــــــــــــله و در واپسین روزهای هشت ماهگی گل پسر فاتح آشپزخانه می شود
معمولا روزهایی که بابا خسته نباشد سه تایی می رویم پارک نزدیک خانه جهت تنفس هوای تازه و بهداد اینگونه محو تماشای بازی بچه ها می شود
حتی مامان را هم دیگر نمیبیند موقع عکاسی
********************************
و چشم هایت چه حرف ها دارد بهدادم... جان دلم.... دل آرامم
ماشاالله که ما هم زیاد نوشتنمان نمی آید مث بقیه! ولی خب می بایست می نوشتم و ورود گل پسر را به ماه نهم تبریک میگفتم...
در این روزهای کسل بهاری بهداد تب بدی داشت که متوجه شدیم گلبولهای سفید خونش کم شدن در اثرعفونتی که داشت و کمی هم کم خونی! و نمی توان وصف کرد که این مدت چه کشیدیم تا حال پسرک رو به راه شود!
البته که پسرم بازهم در این برهه صبوری به خرج داد و مادر دست تنهایش را کمک نمود....
ممنونم بهدادم که پسر شجاع من هستی و در تمام روزهایی که حالت بد بود لبخند دل نشینت را همیشه نثار من و بابا می کردی...ممنونم وقتی که از دستان کوچکت خون می گرفتند چشمان نافذت باشجاعت هرچه تمام فقط آشک آلود می شد و بس و تمام نگاهت در نگاه من چفت می شدآه که بر سر دلم چه آمد این روزهاااااا
خدایا پسرکم بیمه جگرگوشه ی فاطمه است خودت او را درپناه خویش گیر در این روزهای تنهایی!
پ.ن: حجم زیاد عکسهای ما در هر پست بخاطر اقوامی است که از بهداد دور هستند!
پ.ن: آرام جان ان شاا... که حال پدرتان روبه بهبودی است بیا و از حال خودت مارا باخبر کن نگرانیم
دوستت دارم جان شیرینم
مامان مریم 9 اردیبهشت 1393