بهارنارنج و 5 ماهگی
سلام بهار نارنجممممم
ورودت به ماه ششم زندگیت مبارکککککککک
بازم رفتیم آتلیه مامان و اینم شد نتایجش
بفرمایید بقیه عکساااااا
پسرم بالاخره در اواخر 5 ماهگی پستونکشو خورد
زیادم دوسش نداره هنو....اینم شادی باب اسفنجی و دوستاش بخاطر پستونک خوردن بهداد23/10/1392
عاشق این مدل خوابیدناتیم....چقدم ناززززز...( این بلوز و شلوار باب اسفنجی رو خاله اسما برات خریده دستش درد نکنه)
بهداد در کادوی مورد علاقه بابا9/11/1392
اینم به افتخار اقوامی که بهت میگن بهداد سلیمی( وزنه بردار معروف)9/11/1392
شاپرک شبای پر ستاره...9/11/1392
اینم یه عکس خاله مرغی.... زیر بغلتم یه کوچولو بخاطر واکسنای بیمارستانت چرک کرد که از بین رفت زود تو عکس معلومه اما
خخخ این دیگه بدون شرحهههه جدیدن تا میگیریمت تا وایسی سر پا این مدلی میشی!!!
از بس من میشورمت....
اینم بهداد کوچولوی ما در مجله هاااا خخخخخ
یه خواب نازززززززز... جدیدناااا دوس داری به پهلو بخوابی.....5/11/1392
بابا عاشق این مدل نشستنته تو سبد.... اونقد خوشت میاد که انگشتاتو میکنی تو سوراخاش تا نتونم درت بیارم....
اینم نماهایی از پشت صحنه آتلیه 5 ماهگیت....شیطون شدی دیگههههه
چی دوس دارین بخونمممم؟؟؟
آرام بخواب بهارنارنجمممم تا همیشه کنارتم
اینم کریسمس هرچند ما امسال و البته چندساله برف ندیدیمممم و فقط یه شب یه کم بارید اما زود آب شد....
خب از کاراتم بگم:
اول اینکه یه کم مامان ازت ناراحته چون جدیدن اصلا شیر نمیخوری و بزور باید بهت بدم...وزنت خوبه اما اکه نخوری لاغر میشی دیگه
ماشالا خنده هات خیلی بیشتر شده و کلا تو هر لحظه ای منتظری چشمم تو چشت بیفته تا بخندی...
جیغ های بلندت همچنان ادامه داره و صدای پوووووف میدی و باهاشم آب دهنتو حباب حبابی میکنی!!!( چی گفتم؟!!)
گاهی بفهمی نفهمی حرف " م " رو میگی تو صداهات....
از مولتی ویتامین بشدت متنفری دیگه... و یه کم آد رو دوس داری...خوشحالم که یه ماه دیگه بیشتر مجبور نیستم اینارو بهت بدم...
منو بیشتر از بابا دوس داری و من خودمو میکشم تا به حرفم و اداهام دقت کنی اما چشمت همش دنبال باباس
پوشک کردنت خیلی سخت شده در فاصله باز و بستنت بارها هی دمر میشی و کلافم میکنی...
3 بهمن ماه هم عروسی دختر خاله من بود و ماشالا از همه نینی های اونجا آقاتر بودی...و برا خودت مشغول بودی....
دیگه چیزی به ذهنم نمیاد....
دوستت دارم بهارنارنجم... خدا میدونه چقده زمستون امسال با وجود تو برامون گرم شده...
بابا همش میگه چجوری قبلنا بدون بهداد سر میکردیم؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستت دارم...
مامان مریم/10 بهمن ماه 1392 در اولین دقایق شروع ششمین ماه زندگیت