آرام جانم✿  بــهـــــــــداد ✿ آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
زندگیم نیکدادزندگیم نیکداد، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

ღ رخ به رخ خورشید ღ

خدایاشکرت بخاطر عزیزانم

پسر که داشته باشی...

1393/10/29 23:42
نویسنده : ✍ مری
3,127 بازدید
اشتراک گذاری

1

شب هایی که باباها خانه هستند خانه امن و امان است خواه یک نسیم ملایم بیاد خواه زلزله چندصد ریشتری! ولی امان ازگاه هایی که باباها خانه نباشند هرچه هم قفل کنی و چفت! بازهم ترس داری...اما در خانه ی ما مرد کوچکی هست که همیشه در نبود بابا مردانگی می کند!

عزیز دلمپسر است و تمام پا جای پای پدر میگذارد! حتی به تقلید از بابا شنا می رود و ورزش می کند! و من هرچه هم که سرگرمش میکنم تا خسته شود و بخوابد اما انگار اُبُهت مرد بودن رهایش نمی کند! و آخرشب حوالی ساعت یک بعد از قفل کردن تمام درو پنجره ها و کلید در مشت گره خورده اش به زور راضی می شود روی بازویم سرمست از امنیت خانه و مرد بودنش به خواب رود! خوشحال از این تجربه این حس شیرین...این نعمت و موهبت بزرگ خداوند درحق خویش...بفکر فرو میروم که اگه دختر می بود شاید خیلی کارها برایم می کرد... شاید بیشتر به من و کارهایم علاقمند بود تا بابا!

 

*****************************************************************************

2

و صبح روز دیگر می آید و من و پسرک در یک لحظه از خواب برمیخیزیم اصلا نمیدانم دیشب چطور خوابم برده بود! و کلی کار داشتم اکنون...هان ! یادم آمد داشتم به دختر بودنش فکر میکردم!

******************************************************************************

3

صبحانه می خوریم و مشغول کارهای روزانه ام می شوم و پسرک کف آشپزخانه را برای من جارو دستی می کشد!

طاقت نمی آورد و دستمال را از روی میز میکشد پایین ... و مشغول پاک کردن اجاق گاز و صد البته به سَبک خودش می شود!

و شاید خیلی کارهای دیگر هم! اما من غرق در آواز و ترانه خواندن برای پسرک متوجه نمیشوم! و فکر میکنم به فکر دیشبم که اگر دختر بود...ناگهان با صدای گریه اش به خودم می آییم و می بینم که درحال تقلا برای راه اندازی لباسشویی و شستن لباس چرکها  پشت لباسشویی گیر افتاده است!

******************************************************************************

پسر است دیگر ... گاهی هم دلش می خواهد برای مادرش دختری کند!

دوستت دارم آرام جانم ...

 

پ. ن : خدایا سپـــــــــاس و هزاران سپــــــــــاس بخاطر هدیه بی نظیری که به من دادی.و سپاستر بخاطر حس زیبای مادری... و من یک بغل دعا برای همه آنهایی دارم که سخت منتظر تجربه این حسند!

.: آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 21 روز سن دارد :.

مامان مریم 29 دیماه 1393

 

 

پسندها (7)

نظرات (10)

مامان زری
30 دی 93 2:12
خیلی استادانه متن می نویسی ادم لذت می بره بهداد لاغر شده خدا بهت ببخشه
✍ مری
پاسخ
مرسییییبهداد با اون اسهال آب شد
مامان ماتیسا
30 دی 93 7:54
آخی عزیزم بهداد ما چقد زحمتکشه باید جارو بزنه لباس بشوره در نبود بابا مرد خونه هم باشه کچلی دوست دارممممممممممممم
✍ مری
پاسخ
چقدم زحمت!!!
مامان ويانا
1 بهمن 93 8:18
سلام تبریک می گویم که در جشنوراه نی نی وبلاگ نفر اول شدید.
✍ مری
پاسخ
سلام و بسیار ممنونم از لطفتون
·٠•●♥ مامان آنا ♥●•٠·˙
1 بهمن 93 11:07
الهی فدات بشم بهدادی جوووووووونم
✍ مری
پاسخ
مامان پری
2 بهمن 93 22:37
سلام قشنگ خاله مشتاق دیدنت بودم عزیزم لاغر شدی گلم اما کچلی هم بهت میاد عزیزم زنده وسربلند باشی آقا کوچولو
✍ مری
پاسخ
سلام مرسی خاله جونمممممممممم
نسرین عمه
3 بهمن 93 16:49
قش بام پیا هونه
✍ مری
پاسخ
♥ایدا♥
5 بهمن 93 22:08
اییییییییییییییی چه پسر ناز خوشگلی به منم سر بزنید ممنون
✍ مری
پاسخ
ممنونممممم
نسرین عمه
6 بهمن 93 17:59
عمه در حال خوردن قورت دادن بهداد
✍ مری
پاسخ
مامان زهرا
7 بهمن 93 12:03
خدا برات نگهش داره عزیزم
✍ مری
پاسخ
متشکرمممم
مامان شیــ✿ــدا
11 بهمن 93 3:24
وواااااااای خدااااا چه شیرین خدا حفظش کنه
✍ مری
پاسخ
ممنونم عزیزمممم