کوتاه کردن موهات 2
سلام قندعسل
تقریبا نیم ساعت پیش بالاخره با کمک دائی حسن موهاتو کوتاه کردیم...البته من قبلش بردمت آرایشگاه زنونه تا برات کوتاه کنن اما تو همین که قیچی و شونه رو تو دست خانوم آرایشگر دیدی پا گذاشتی به فرار بخصوص روپوش سفیدش تورو یاد دکترت انداخت(چون باهم کاردستی درست میکنیم قیچی رو میشناسی پسرک باهوش من و میدونی کارش چیه)
خلاصه ماهم امروز از حضور دایی استفاده کردیم و چون باهاش خیلی انس داری این کارو سپردیم به اون و هرچند بازم از اون گریه های بامزه و بدون اشکت راه انداختی اما خداروشکر خیلی قشنگ وایسادی تو وان حمومت و موهاتو کوتاه کردیم خیلی ناز شدی الانم یه دل سیر شیر خوردی و لالا بابا هی میره نیگات میکنه عاشق قیافه جدیدت شده میگه پسرم مردونه شدهمبارکت باشه عسلییییییییییییییییی
اولین اصلاحت موقعی که کچل کچلت کردیم 8 ماه و سه روزت بود( 12اردیبهشت 1393)
الان دیگه برا عروسی عمو رسول که ایشالا بعد عیده موهات یه کم بلندتر میشه و مرتبه و خیلی قشنگ میشی
راستی آسیاب دوم هم با کلی بیقراری دراومد و بازم آسیاب ها توراهن...خدا بخیر بگذرونه
امروز یه روز خاص بود تو تقویم من و بابا یادش بخیر
سرشب یه کتاب دستت بود که توش عکس یه ترکتور خیلی کوچولو بود یعنی بزور میشد تشخیص داد که تراکتوره تو هم محوش شده بودی و صدای غان غان درمیوردی و دستاتو میچرخوندی که انگاری پشت فرمونی ای جونمممممممم مطمئنم تو راننده خوبی خواهی شد...من و بابا کلی ذوق کردیم از دیدن این صحنه
.: آرام جانم✿ بــهـــــــــداد ✿ تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 7 روز سن دارد :.